تقابل چین و آمریکا در حوزه فناوری نیمه‌هادی‌ها

ظهور چین بزرگ‌ترین مشکل استراتژیک این قرن برای آمریکا است. حزب کمونیست چین (CCP) سال 2049 را هدف چین برای تبدیل‌شدن به رهبری جهانی قرار داده است؛ بنابراین رقابت جهانی هنوز هم ادامه دارد. با این تفاوت که ماهیت این جنگ تغییر پیدا کرده است. در سال‌های اخیر جنگ بین آمریکا و چین در حوزه‌ی دیجیتال تبدیل به یک جدال علنی شده است که تحریم شرکت هوآوی یکی از نمونه‌های بارز آن است (این شرکت توانسته است فناوری گوشی‌های نسل پنجم ارتباطی را توسعه دهد. بسیاری از کارشناسان معتقدند که پیشتازی در عرصه مخابرات نسل 5 موضوعی است که می‌تواند حکمرانی آمریکا را در آینده به خطر بیندازد)؛ بنابراین رهبری فناوری ازجمله فناوری نیمه‌هادی‌ها یکی از مهم‌ترین زمینه‌های این رقابت در قرن 21 است. بنابر گفته رئیس‌جمهور شی‌جین‌پینگ در سال 2016: «این واقعیت که هسته‌ی فناوری‌های ما توسط دیگران کنترل می‌شود، بزرگ‌ترین خطر پنهان ما است». معاون نخست‌وزیر چین، آقای ماكای (Ma Kai) در كنگره ملی مردم در سال 2018 گفت: «ما نمی‌توانیم به تراشه‌های خارجی اعتماد كنیم». عضو کنگره ملی مردم و مدیر سابق کمیته مطالعات مرکز میکروالکترونیک چین نیز گفت: «تراشه‌های ما وارداتی هستند درحالی‌که ما نمی‌توانیم به تراشه‌های خارجی اعتماد کنیم. تراشه‌های نیمه‌هادی مانند قلب یک شخص هستند. اگر منبع تأمین قطع شود، قلب ما از ضربان می‌ایستد.»

در شروع کار، هدف چینی‌ها در حوزه نیمه‌هادی توسعه‌ی یک صنعت بومی بود؛ اما آن‌ها دریافتند که از این طریق هرگز به سطح فناوری‌های آمریکایی نخواهند رسید؛ بنابراین سعی کردند از طریق مهندسی معکوس به توسعه‌ی این فناوری­‌ها بپردازند. در راستای این هدف آن‌ها در اوایل دهه 1990 هنگامی‌که تراشه‌های بازمانده از سقوط ماهواره‌های تجاری خود را پیدا می‌کردند، این قطعات را با استفاده از پرتوی ایکس موردبررسی قرار می‌دادند؛ اما چگالی مدارات مجتمع در آن زمان به حدی زیاد شده بود که سرانجام این ترفند نیز راه به‌جایی نبرد و مهندسی معکوس جز اتلاف زمان و هزینه، آورده­ای را برای صنعت نیمه‌هادی چین نداشت. سرانجام آن‌ها سعی کردند که به هر طریق ممکن فناوری نیمه‌هادی را به کشور خود منتقل کنند ازجمله:

  • سپردن بازار نیمه‌هادی به شرکت‌های غربی و ترغیب آن به سرمایه‌گذاری در چین
  • انتقال اجباری فناوری پس از وابستگی شرکت‌های غربی به بازار
  • مشارکت سودآور با شرکت‌های غربی (برای دسترسی به بازار)
  • بورسیه و اعزام دانشجویان چینی به غرب
  • برون‌سپاری نیازهای خود به شرکت‌های تایوانی (فبلس)
  • بازگرداندن کارگران و مهندسان چینی از شرکت‌های آمریکایی
  • سرقت غیرقانونی فناوری

اما بااین‌وجود، چینی­‌ها هنوز نتوانسته‌اند به فناوری قابل‌توجهی دست پیدا کنند چراکه مشکل آن‌­ها کمبود تجربه‌ی فنی است که با سرقت فناوری حاصل نمی‌شود؛ بنابراین چین در سال‌های اخیر سعی کرده است تا راه دیگری را برای غلبه بر مشکل خود پیدا کند و به‌جای خرید فناوری نیمه‌هادی، تلاش کرد تا سهام شرکت‌های نیمه‌هادی را خریداری کند؛ اما تصمیمات کمیته سرمایه‌گذاری خارجی در ایالات‌متحده (CFIUS) برای جلوگیری از فروش این شرکت‌ها به سرمایه‌گذاران چینی، راه را بر آن‌ها بست.

شرکت‌های آمریکایی که بازار چین را غنیمت ارزشمندی برای توسعه صنعت نیمه‌هادی خود می‌دیدند خطر انتقال فناوری به چین را با رعایت سه استراتژی کلی پذیرفتند:

  • جلوگیری از انجام فرآیندهای کلیدی توسط کارمندان چینی
  • محدود کردن دسترسی آن‌ها به فناوری‌های سطح پایین
  • حفظ عملکردهای پیشرفته در خارج از چین

اگرچه در سال‌های اخیر چین نتوانسته است به موفقیت‌های چشم‌گیری درزمینه صنایع نیمه‌هادی دست پیدا کند، با این جود توانسته است زیرساخت‌های ارزشمندی را برای توسعه‌ی یک صنعت پیشرفته ایجاد کند؛ بنابراین آمریکا به دنبال جلوگیری از توسعه صنعت نیمه­‌هادی چین دو سیاست کوتاه‌مدت و بلندمدت را در پیش گرفته است که اولین مورد آن کنترل صادرات (کوتاه‌مدت) است. اندیشکده­‌ی مرکز مطالعات راهبردی و بین‌المللی آمریکا هشت نکته را جهت کنترل صادرات متذکر شده است که بدین‌صورت است: 1- ایالات‌متحده نمی‌تواند مانع ساخت نیمه‌هادی‌های اساسی توسط چین شود. 2- چین در رقابت بر سر توسعه‌ی صنعت نیمه‌هادی طبق قوانین بازی نمی‌کند. 3- احتمال سرقت مالکیت معنوی توسط شرکت‌های چینی وجود دارد. 4- تجهیزات تولید قطعات نیمه‌هادی گلوگاه چین برای رسیدن به فناوری است. 5- شرکت تولید قطعات نیمه‌هادی تایوان (TSMC) که تعامل سازنده­ای را با شرکت­‌های چینی در پیش­‌ گرفته است، بزرگ‌ترین سد راه آمریکا در مقابله با توسعه­‌ی صنعت نیمه‌­هادی در چین است. 6- افزایش اقدامات ضد جاسوسی ضروری است. 7- ایالات‌متحده نباید محدودیت‌های جدیدی را بر روی تراشه‌های تجاری مانند حافظه اعمال کند. 8- آمریکا باید فاصله‌ی خود را با چین در صنعت نیمه‌هادی حفظ کند.

 همچنین سه خطر کلی برای کنترل صادرات وجود دارد از جمله: محدود کردن دسترسی شرکت­‌های آمریکایی به بازار چین، ترغیب چین به ساخت فناوری‌های تحریم شده، مقابله‌به‌مثل چین از جمله تحریم متقابل منابعی ضروری مانند فلزات نادر خاکی که ایالات‌متحده برای تأمین آن به چین وابسته است.

سیاست دوم آمریکا (بلند­مدت) جداسازی و رفع وابستگی فناوری آمریکا از بدنه‌ی اقتصاد چین است که از دو طریق تغییر زمین‌بازی از چین به هندوستان و انتقال کارخانه‌های تولیدی به داخل خاک آمریکا انجام خواهد شد.

امروزه تکنولوژی نیمه‌هادی در دنیا به حدی رسیده است که کوچک‌سازی نه‌تنها باعث ارزان‌تر شدن فرآیندهای تولیدی نمی‌شود بلکه به علت افزایش شدید پیچیدگی‌های ساخت، هزینه‌ی تولید قطعات را به‌شدت افزایش می‌دهد؛ بنابراین کوچک‌سازی دیگر صرفه‌ی اقتصادی ندارد. در این شرایط، به نظر می‌رسد که صنعت نیمه‌هادی در آمریکا در قالب فعلی به بن‌بست رسیده است و توسعه‌ی آن بیش از این بسیار دشوار باشد. از طرفی چین با توسعه‌ی صنعت، روزبه‌روز فاصله‌ی خود را با صنعت نیمه‌هادی آمریکا کاهش می‌دهد و همان‌طور که اندیشمندان آمریکایی پیش‌بینی کرده‌اند، چین به‌زودی به تکنولوژی آمریکا دست پیدا خواهد کرد. از طرف دیگر با دست یافتن چین به ابزار فناوری، چین بازار خود را از شرکت­‌های غربی پس خواهد گرفت. با روی دادن این اتفاق کنترل چین که در حال حاضر توسط ابزار فناوری صورت می‌پذیرد از دست آمریکا خارج خواهد شد و چین را به قدرتی غیرقابل‌دسترس تبدیل خواهد کرد.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.