بهمنظور دستیابی به فناوریهای نوظهور تدوین چهارچوبی برای طی مسیر ضروری است. در گزارش “دستیابی به علوم و فناوریهای نوین (تغییر نگرش)” مدل مفهومی جهت دستیابی به ساحتهای نوین علم و فناوریهای نوظهور از طریق تغییر نگرش ارائه شد. تغییر نگرش از سه مسیر محقق میشود: بررسی بنیادهای فلسفی علوم، دوگانیهای فیزیک و شباهتهای ساختاری. در این گزارش شباهتهای ساختاری موردتوجه بیشتری قرار میگیرد. این مسیر منجر به دستیابی به فناوریهای نوظهور و بستری برای یافتن مسیرهای میانبر میشود. شباهتهای ساختاری به دو دسته شباهتهای نظری و شباهتهای غیر نظری تقسیم میشوند. شباهتهای نظری، شباهتهایی بین بخشی از دو نظریه و شباهتهای غیر نظری تشابه بین عملکردهای دو سیستم است. بررسی اختراعات نشان میدهد که میتوان 90 درصد مسائل فناوری را تنها با استفاده از 40 روش حل کرد. چنین دانشی بدین معناست که در سیستمها، شباهتهایی تکرار میشود درنتیجه چهارچوبی جهت بررسی این شباهتها وجود دارد که بهاختصار در این گزارش آورده شده است. یکی از ویژگیهای مهم شباهتهای غیر نظری این نکته است که مسائل مشابه و راهحلهای مشابه در صنایع مختلف ظاهر میشود بهعبارتدیگر از راهحلهایی در یک صنعت، بهعنوانمثال هوافضا، میتوان جهت حل مسائل در صنعت دیگری، مانند تغذیه، استفاده کرد.
بنا به دلایل زیر برنامهای عملی جهت کاربرد این اصول در صنایع داخلی ضروری است:
- ارائه راهکار برای حل مسائل فناوری
- ارائه مسیرهای میانبر دستیابی به فناوری
- تجربه موفق برندهای شناخته شده جهانی در استفاده از این چهارچوب مانند سامسونگ، سونی، اینتل و غیره.
به نظر میرسد که بتوان از این دانش جهت حل مسائل غیر فناورانه بهعنوانمثال حل مسائل نظری در علم استفاده کرد. در این راستا پرسشهایی به وجود میآید:
- آیا این دانش میتواند چهارچوبی جهت حل مسائل نظری ارائه دهد؟
- آیا میتوان شباهتهای غیر نظری را به شباهتهای نظری فروکاست؟
- با توجه به این دانش آیا میتوان شباهتهای نظری را بر اساس دوگانیهای علمی بیان کرد؟
پاسخ به این سؤالات میتواند ما را در جهت یافتن فناوریهای نوظهور و مسیرهای میانبر رهنمون کند.