چین در سالهای گذشته سرمایهگذاریهای عظیمی را در حوزهی نیمههادی انجام داده است؛ بنابراین مطالعه برنامههای گذشته چین در صنعت نیمههادی، میتواند درسهای ارزشمندی را از الگوهای موفقیت و شکست به ارمغان آورد، درسهایی که راهحلهای آن در برنامههای بعدی چین گنجانده شده است.
چین از نظر میزان مصرف، بزرگترین بازار برای نیمههادیها است و هر یک از 10 شرکت برتر جهان در سال 2018 از مراکز تحقیق و توسعه تا امکانات ساخت در چین حضور داشتند. طبق برخی تخمینها، 90 درصد تلفنهای هوشمند جهان، 65 درصد رایانههای شخصی و 67 درصد تلویزیونهای هوشمند در کارخانههای واقع در چین ساخته میشوند. دوران رشد صنعت نیمههادی در چین را به لحاظ سیاستی میتوان به چهار دورهی زمانی تقسیمبندی کرد:
1956 تا 1990: اقتصاد بسته که یکی از ایدئولوژیهای حزب کمونیست بود، باعث شد که چین حوزهی نیمههادی را با انگیزهی ایجاد یک صنعت نیمههادی بومی، (مشابه آنچه در روسیه بود) شروع کند. بنابراین مشخصه صنعت نیمههادی چین از سال 1956 تا 1990 یک برنامهریزی دولتی است که بر ایجاد یک صنعت بومی تمرکز دارد. در این دوره، فعالیتها در حوزه نیمههادی به دو قطب تقسیم شده بود. درحالیکه تحقیق و توسعه در آزمایشگاههای دولتی انجام میشد، فرآیند تولید توسط کارخانههای وابسته به دولت صورت میگرفت و این دو در فعالیتهای خود بهندرت باهم همکاری میکردند. جداسازی تحقیقات از مراکز تولید، کار را برای توسعهی صنعت نیمههادی دشوار کرد. پس از دورهی اصلاحات و تا سال 1985، کارخانههای دولتی 24 خط تولید نیمههادی دستدوم را با هزینه 1.3 میلیارد یوان (در سال 1990 هر دلار حدوداً معادل 3 یوان بود) وارد کردند، اگرچه تنها یک کارخانه (کارخانه ووشی به شماره 742) توانست اهداف تولید را برآورده کند. علیرغم این تلاشها، نتیجهی خرید این کارخانهها عقبماندگی و صرف هزینه زیاد در صنعتی بود که عملاً نتیجهای را برای چین به همراه نداشت.
1990 تا 2002: در طول دهه 1990، دولت چین شروع به سرمایهگذاری مشترک با شرکتهای خارجی کرد. در این دوره چین تلاش کرد تا هوآجینگ (مجری کارخانه ووشی شماره 742) را با اهدای ۲ میلیارد یوان (هر دلار معادل 3.77 یوان) و مذاکره با شرکت لوسنت تکنولوژی (ایالاتمتحده آمریکا) در رابطه با یک سرمایهگذاری مشترک جهت انتقال تکنولوژی، به سازنده قطعات مجتمع (IDM) پیشرو تبدیل کند. بااینحال، این طرح (معروف به پروژه 908) هشت سال طول کشید تا از ایده به واقعیت تبدیل شود، در انتهای کار نیز یک سرمایهگذاری مشترک با استفاده از تجهیزات ساخت قدیمی و فنآوریهای پردازش برای تولید تراشههایی انجام شد که در زمان عرضه به بازار، از پیشروان صنعتی عقب بودند. تجربهی سرمایهگذاری با ژاپن نیز در این دوره زمانی صورت گرفت که با شکست مواجه شد.
2002 تا 2014: در این دوره زمانی شرکت بینالمللی ساخت نیمههادی (SMIC) توسط یک پیشکسوت تایوانی شرکت تگزاس اینسترومنتس (TI) و کارخانه ساخت نیمههادی تایوان (TSMC) در سال 2000 بهعنوان یک کارخانه کاملاً خارجی مستقر در شانگهای تأسیس شد. از زمان شروع تولید انبوه در سال 2002، این شرکت بهعنوان بزرگترین و پیشرفتهترین سازنده تراشه در چین ظاهرشده و در حال حاضر در میان پنج تولیدکننده برتر جهان است.
2014 تاکنون: اهداف فعلی چین برای توسعه صنعت نیمههادی داخلی بسیار بلند پروازانه است. این اهداف و دستورالعملها در سالهای 2014 و 2015 در اسناد «رهنمودهای ترویج صنعت مدار مجتمع ملی»، «ساخت چین 2025» و «نقشه راه حوزه فنی ساخت چین 2025» منتشر شده است که مختصراً به شرح زیر است:
رهنمودهای ترویج صنعت مدار مجتمع ملی: در ژوئن 2014، دولت چین رهنمودهایی برای ارتقا صنعت مدار مجتمع ملی (طرح ملی IC) را منتشر کرده است. این طرح منجر به تأسیس یک صندوق ملی مدارت مجتمع شده است که یک استراتژی دوجانبه را در پیش دارد. از یکطرف، سرمایهگذاری مستقیم را برای خرید شرکتهای خارجی تأمین میکند. از طرف دیگر، بودجهای را برای تسهیل سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) مانند سرمایهگذاری در حوزههای توسعهنیافته و سرمایهگذاریهای مشترک با شرکتهای غیر چینی فراهم میکند تا به تحقق چشمانداز برنامه ملی IC کمک کند.
ساخت چین 2025: کمتر از یک سال پس از اعلام برنامه ملی IC، دولت چین برنامه «ساخت چین 2025» را آغاز کرد، ابتکاری که بهمنظور تبدیل صنایع تولیدی منتخب به رهبران صنعت در سراسر جهان برنامهریزی شده است. توسعه صنعت طراحی IC، سرعت بخشیدن به توسعه صنعت تولید IC، ارتقاء صنعت بستهبندی و آزمایش پیشرفته، تسهیل پیشرفت در تجهیزات و مواد اصلی مدارهای مجتمع از جمله نکات موردتوجه در این سند بود. تا سال 2020، این نقشه راه پیشنهاد میکند که طراحی و ساخت نیمههادی چین باید حداکثر یک نسل از رهبران صنعت عقب باشد. تا سال 2030 نقشه راه مشخص میکند که بخشهای اصلی صنعت IC بایستی به سطوح پیشرفته بینالمللی برسند.
طرح ملی IC و ساخت چین 2025 برنامههای فعلی چین در صنعت نیمههادی هستند. رویهمرفته، این دو طرح پیشنهاد میکنند که صنعت نیمههادی چین بایستی رویکرد «پیشرفت سریع» را اتخاذ کند. در این سناریو، این صنعت بایستی پشت سر رقبای بینالمللی با شتاب حرکت کند تا زمانی که فروپاشی قانون مور سرعت شرکتهای پیشرو را برای پیروزی در مسابقه نوآوری کم کند و رهبری آنها را محدود به ساخته تراشههای پیشرفته سازد. استراتژیهای نوین چین در دههی اخیر را میتوان در قالب سه عنوان کلی دستهبندی کرد:
- سرمایهگذاریهای شرکتهای خارجی و تعیین شرایط
- الزامات انتقال سریع فناوری
- سرمایهگذاری مستقیم چین در شرکتهای خارجی
مهمترین استراتژی که چین از سال 2014 برای توسعه صنعت نیمههادی خود در پیش گرفت این بود که به شرکتهای خارجی اجازه داد تا در بازار چین سرمایهگذاری کنند. شرکتهای نیمههادی بینالمللی انگیزههای زیادی برای ایجاد فعالیت در چین داشتند. در مقابل چین نیز تلاش کرد تا حداکثر امتیاز ممکن را از این شرکتها در قبال اعطای بازار خود به دست بیاورد. گزارش اخیر دفتر نماینده بازرگانی ایالاتمتحده[1] شروط لازم برای سرمایهگذاری در چین را اینطور بیان میکند: تعیین سقف سهام خارجی در چین و الزامات سرمایهگذاری مشترک، حفظ سیستم تصویب اداری موردی (مورد به مورد) برای طیف وسیعی از سرمایهگذاریهای خارجی، الزام انتقال فناوری به چین، انجام فرآیند تحقیق و توسعه در چین و تأمین یک نیاز مهم مربوط به صادرات.
الزامات انتقال فناوری و سرقت حق مالکیت معنوی نیز یکی از اقداماتی است که از سوی چین شرکتهای آمریکایی، تایوانی و سایر فعالین پیشروی صنعت نیمههادی را هدف قرار داده است. اما مهمترین ضعف چین در توسعهی صنعت نیمههادی، نداشتن دانش فنی و تجربهی ساخت بوده است که تاکنون نتوانسته است از طریق سرقت فناوری یا اجبار شرکتهای خارجی آن را جبران کند؛ بنابراین چین تلاش کرده است تا از طریق تصاحب سهام شرکتهای خارجی به مشکل فنی و تجربهی ساخت خود فائق آید. در این راستا هجوم پول از صندوقهای ملی اصلی و استانی باعث افزایش چشمگیر سرمایهگذاری شرکتهای چینی در شرکتهای نیمههادی خارجی شده است. این مهم تاکنون شرکتهای آمریکایی و اروپایی را بهخصوص شرکتهای آلمانی و هلندی نظیر ایکسترون (آلمان) و انایکسپی سمیکنداکتور (هلند) را هدف قرار داده است.
علیرغم وجود این بازار مصرف بزرگ، شرکتهای نیمههادی چینی تنها 5 درصد از بازار جهانی را تأمین میکنند و نیمههادیهای تولیدی آنها حداقل دو نسل از رقبای بینالمللی عقب هستند. برخی از تجزیهوتحلیلها نشان میدهد که تقریباً 90 درصد نیاز نیمههادی چین توسط شرکتهای خارجی تأمین میشود. در سند «بررسی موفقیتهای و شکستهای چین در صنعت نیمههادی» بررسی خواهد شد که چرا چین علیرغم اینهمه سرمایهگذاری و برنامهریزی هنوز در حوزهی نیمههادی به غرب وابسته است و توانایی ساخت قطعات نیمههادی پیشرفته را ندارد.
[1] United States Trade Representative